روز هایی که بر شادی میگذرد...~!

۲ مطلب در آذر ۱۳۹۶ ثبت شده است

8.خانه دختر

پنجشنبه, ۳۰ آذر ۱۳۹۶، ۱۰:۱۱ ق.ظ

فیلم خانه دختر رو نگاه کردم. به نظرم فیلم بدی نبود. نمیدونم چرا در موردش این همه نقد هست و هی حمله میکنن به این فیلم!! اگه فیلم رو ندیدین و نمیخواین داستان براتون لو بره لطفا ادامه رو نخونین.

خب من تو نقد این فیلم خوندم که نوشته بودن موضوعش تجاوز محارم بود و پدر دختره بهش تجاوز کرده بود. از کجای فیلم همچین برداشتی کردن؟  .اینکه پدر حاضر نشد برا دخترش مراسم بگیره یا مثلا تو پزشک قانونی از نامزد دخترش پرسید که تو بهش دست زدی؟ احساس میکنم مردم این فیلم رو زیادی پیچیده کردن که از هر حرف و نگاهش برداشت خاص دارن! 

پدر فیلم یه پدر متعصب مثل خیلی از پدرای دیگه بود که نجابت دخترش براش حرف اول رو میزد.خب پدره شنیده بود که دخترش از مطبی که برده بودنش برا معاینه فرار کرده و این احتمال رو داده که حتما چیزی بوده که نخواسته معاینه بشه و این برای پدر بی آبرویی بوده و دلش نمیخواست براش مراسم بگیره. و اینکه از پسره پرسید تو بهش دست زدی یا نه؟ میخواسته ببینه دخترش با نامزدش رابطه داشته یا قبلا با کسای دیگه بوده.

یا مثلا میگفتن چون پدر رفت خونه رو برای فروش بزاره! واقعا چه ربطی به تجاوز پدر به دخترش داشته؟ خب پدره گفته الان دیگه تو محل همه ماجرای دخترم رو فهمیدن که قبلا با کسای دیگه بوده و آبرومون تو محل رفته بخاطر همین تصمیم گرفته که از اون محل بره

حتی یکی دیگه از دلایل این بود که چون دختر کوچیک هم احساس وحشت داشت! یعنی میگین دخترا فقط از پدری که تجاوز میکنه احساس وحشت میکنن؟!😐 خب پدر یه پدر قدیمی و سنتی بود که اخلاق تندی داشته و با دختراش رایطه عاطفی خوبی نداشته. یعنی شما تا حالا پدر بد اخلاقی که بچه ها ازش بترست ندیدین؟🤦🏻‍♀️ کیپ کالم دوستان اینقدر هر چیزی رو پیچیده نکنین

جایی که برای من بی معنی بود ایمیل و پیام هایی بود که از طرف سمیرا برای دوستاش میومد بود! خب که چی؟! مثلا خواهرش این پیامارو میفرستاده. خیلی چرت بود اون قسمتش🙄

+شخص پست قبلی هنوزم هست. با این تفاوت که به عشقش اعتراف کرد و هر چی اون جلوتر اومد من دورتر رفتم. الانم فقط حرفش اینه به دلم اجازه عاشق شدن بدم  تا ببینم این عشق دو طرفه چه میکنه!🙄

  • شادی شو

7.توجه زیر زیرکی

يكشنبه, ۱۲ آذر ۱۳۹۶، ۰۱:۲۲ ب.ظ

بهترین قسمت دوست داشتن وقتیه که احساستون رو هنوز کامل به زبون نیاوردین ولی از هر نگاه و حرکتتون عشق میباره...

من الان 2 ماهه این حس قشنگ رو دارم تجربه میکنم... نه جوری رفتار میکنم که بتونه حرف دلش رو رک بزنه نه جوری رفتار میکنم که بره... خدایا این حس قشنگ زیاد تداوم داشته باشه لطفا. از دلتنگیاش,از صبح از خواب بیدار کردناش, از آینده حرف زدناش از همه چیش حس خوب دارم

داداش و زن داداشش تازه ازدواج کردن از خونه ای که باباش برای داداشش خریده بود میگه بعد میگه شادی بابام واسه منم خونه خریده ولی الان دست مستاجره تا من ازدواج کنم. نگران نباش این دفعه قرار داد تموم بشه دیگه مستاجر نمیارم خونه رو سر و سامون میدم کاغذ دیواری و پارکتش رو نو میکنم و... میخندم با شیطنت میگم من چرا باید نگران خونه تو باشم؟! بعد با بدجنسی میگم خونه و ماشینت رو که بابات خریده پس خودت قراره چی بخری واسه زندگیت؟!! میگه بخدا قول میدم اونایی رو که بابام خریده بهترشون کنم 

  • شادی شو